چقدر دلم واسش سوخت؛                                

وقتی که با اون لحن مظلومش گفت

"آره دیگه قسمت منم همین بود"

چقدر صداش قشنگ بود

با اینکه از اون همه شادیاش می گفت ولی ته صداش یه غم بود

یه ته صدای لرزون

همون صدایی که آدم هم بخواد  گریه کنه هم حرف بزنه

خودش میگفت که واسش مهم نیست                                                           

نمیدونم , واقعن نمیدونم که اینو از ته دل میگفت یا نه

ولی صداش اینو نمیگفت

ته صداش پشیمون بود, شایدم نبودو من اینجور فکر میکردم

چقدر چهرش معصوم بود

اصلن بهش نمیخورد که اهل این حرفا باشه

اون صدا اون چهره

نه اصلن ...

ولی بود

خودش میگفت:

" با خیلی پسرا بودم؛ میدونی از 14 سالگی

اولیش یه پسره ای بود خونشون میرداماد بود؛ خیلی خوشگل بود

4-5 سال با هم بودیم

ازش خبر ندارم دیگه؛ خیلی دلم میخواد بدونم الان کجاست

اگه باشه 25-26 سالشه

بعد اون تا حالا با خیلیا بودم

آخریشم ..."

 می گفت : "میدونی چند ماهی میشه که دیگه رابطه ها مو کمتر کردم

دلمو زده

قبلن میشد که با 4- 5 تا پسر با هم بودم

الان دیگه حوصله اون روزارو ندارم

دیگه خسته شدم از این همه ...

دیگه دنبال یکی میگردم که فقط با اون باشم"

 گفتم ولی اصن به قیافت نمیخوره

گفت :" آره همه همینو میگن ؛ میگن قیافت خیلی مظلومه

ولی آخه من با همه اون پسرا که سکس نداشتم

با 3-4 تاشون "

خندید و گفت:" فقط با 4 تاشون"؛

 ولی خیلی زود دوباره ...

 

گفت : " آخریش که باهاش سکس داشتم تا همین 5-6 ماه پیش باهاش بودم

هنوز یه سال نشده

خیلی دوسش داشتم

ولی بعدن فهمیدم که اون منو دوس نداره

یه بار شبنمو با خودم بردم پیشش

شبنم خودشو خفه کرد تا شمارشو بگیره

با هم دوس شدن

اونم رابطش با من کم کم قطع شد

یه ماه  بیشتر با شبنم نبود دلشو زود زد .

خیلی دوسش داشتم از همشون بیشتر

اون بود که منو اپن کرد

آره دیگه قسمت منم همین بود"

نمیدونم چرا دلم واسش میسوزه

حتمن خودش خواسته بود

...

اینارو که واسه دوستم تعریف می کنم, میگه

تو این دخترا رو نمیشناسی

حتمن میخواسته خودشو بهت ...

ولی چشاش اینو نمیگفت

 

مطمئنم ...

 

وبلگ قبلی من :  

http://asfalt.persianblog.com